شیطان پرستی
شیطان پرستی یک حرکت مکتبی، شبه مکتبی و یا فلسفی است که هواداران آن شیطان را یک طرح و الگوی اصلی و قبل از عالم هستی میپندارند. آنها شیطان را موجودی زنده و با چند وجه از طبیعت انسان مشترک میدانند. شیطان پرستی را در گروه «راه چپ» مخالف با «راه راست» طبقه بندی میکنند. دست چپیها به غنی سازی روحی خود در جریان کارهای خودشان معتقدند. و بر این باورند که در نهایت باید تنها به خود جواب پس دهند. در حالی که دست راستیها غنی سازی روحی خود را از طریق وقف کردن و بندگی خود در مقابل قدرتی بزرگتر بدست میآورند. لاوییانها در واقع خدایی از جنس شیطان و یا خدایی دیگر را برای خود قائل نیستند. آنها حتی از قوانین شیطان نیز پیروی نمیکنند. این جنبه اعتقادی آنها به طور مکرر به اشتباه نادیده گرفته میشود و عموماً آنها را افرادی میشناسند که شیطان را به عنوان خدا پرستش میکنند.
شیطان پرستی به جای اطاعت از قوانین خدایی یا قوانین طبیعی و اخلاقی، عموماً بر پیشرفت فیزیکی خود با راهنماییهای موجودی مافوق یا قوانینی فرستاده شده تمرکز دارد. به همین دلیل بسیاری از شیطان پرستان معاصر از باورها و گرایشهای ادیان گذشته اجتناب میکنند و بیشتر گرایشات خودپرستانه دارند. به گونهای که خود را در مرکز هستی و قوانین طبیعی میبینند و بیشتر شبیه به مکاتبی چون مادهگرایی و یا خودمحوری و جادومحوری هستند. به هر حال بعضی شیطان پرستان به طور داوطلبانه بعضی از قوانین اخلاقی را انتخاب میکنند. این یک جریان وارونه سازی را نشان میدهد. بر این مبنا شیطان پرستان به دو گروه اصلی شیطان پرستان فلسفی و شیطان پرستان دینی تقسیم بندی میشوند.
تاریخچه
مفهوم شیطان در طول قرنها مورد مکاشفه قرار گرفتهاست. در اصل در سنت مسیحیان جودو، شیطان به عنوان بخشی از آفرینش دیده شدهاست که در برگیرنده قانونی است که میتواند در مقابل خواست خداوند مخالفت کند و با اختیار تام خود، قادر است مبارزه طلب باشد. (یادآور یکی از تفسیرهای یهودی که میگوید تنها زمانی که پتانسیل توانایی تخلف از خواست خدا را داشته باشید و با او مخالفت نکنید موجودی بسیار خوب خواهید بود) در خلال قرنها این مفهوم به مخالفت صرف علیه خداوند تحریف شدهاست.
•این دیدگاه که هرچیزی نقطه مقابل خود را دارد و خداوند (تماماً خوب) باید یک نیروی خدای بد (شیطانی) نیز در مقابلش باشد (بسیار از الهههای قدیمی نیز این نیروهای بد را در خود داشتهاند، به طور مثال تمدن مصر باستان نیز چنین باوری را داشتهاست).
•با گسترش دین مسیحیت و بعد از آن اسلام، که هردو پیروان بسیاری بدست آوردند و یک رستگاری اعلا را برای خود قائل هستند و به زندگی بعد از مرگ اعتقاد دارند، و در میان آموزههای آنها شیطان وجود دارد و در همه جهانبینیهای الهی، شیطان سعی دارد خداوند رادرزندگی بشر تحلیل برد و خراب کند.
با رشد رو به جلوی جامعه از دوران اصلاحات به دوران روشنفکری (قرون ۱۷ و ۱۸)، مردl در جوامع غربی به پرسش سوالاتی راجع به شیطان کردند و این شیطان نیز در پاسخ به تدریج بزرگ و بزرگتر شد، لذا شیطان پرستی به صورت یک رسم که با رسوم دینی گذشته مخالفت دارد ظهور پیدا کرده.
به علاوه شیطان پرستی برمبنای آموزههای مخالف دینهای ابراهیمی به مخالفت با خدای ابراهیمی پرداختهاست. قدیمیترین شاهد ثبت شده راجع به این واژه (شیطان پرستی) در کتاب «تکذیب یک کتاب» توسط توماس هاردینگ (۱۵۶۵) به چشم میخورد که در آن از کلیسای انگلیس دفاع میکند: «در خلال زمانی که مارتین لوتر برای اولین بار فرقه ملحد و شیطان پرست خود را به آلمان آورد،...». در حالی که مارتین لوتر خود هرگونه ارتباطی را بین آموزههایش و شیطان نفی کرد. شیطان در یهودیت، مسیحیت، اسلام و آیاواشی کلمه شیطان در ابتدا از دین یهود آمده و در مسیحیت و اسلام تکمیل یافتهاست. این نگاه یهودی-مسیحی-اسلامی از شیطان میتواند به موارد زیر تقسیم شود:
•اسلامی: کلمه شیطان در عربی «الشیطان» به معنای خطاکار، م***** و دشمن است. این یک عنوان است که معمولاً به موجودی به نام ابلیس صفت داده میشود.شيطان يكي از فرشتگان خاص خدا بوده كه جايگاه ويژه اي نزد خدا داشت . پس از آفرينش حضرت آدم خدا به تمامي فرشتگان دستور داده كه در مقابل آدم سجده كنند كه شيطان از اين امر سر باززده و خود را برتر از آدم دانسته چون آدم از خاك آفريده شده و فرشتگان از آتش وبه همين خاطر مورد غضب خدا قرار گرفته و از آن روز شيطان دشمني انسان راآغاز كرده و سعي در به انحراف كشيدن انسانها داشته.
•یهود: شیطان در یهودیت، در لغت به معنای «دشمن» یا «تهمت زننده» است. و همینطور نام فرشتهای است که مومنین را مورد محک قرار میدهد. شیطان در یهود به عنوان دشمن خدا شناخته نشدهاست بلکه یک خادم خدا است که وظیفه دارد ایمان بشیریت را مورد آزمایش قرار دهد.
•مسیحیت: در بسیاری از شاخههای مسیحیت، شیطان (در اصل لوسیفر) قبل از آنکه از درگاه خدا ترد شود، یک موجود روحانی یا فرشته بوده که در خدمت خداوندگار بودهاست. گفته میشود شیطان از درگاه خداوند به دلیل غرور بیش از حد و خودپرستی ترد شدهاست. همینطور گفته شدهاست است شیطان کسی بودهاست که به انسان گفتهاست میتواند خدا شود، و موجب معصیت اصلی انسان در درگاه خدا شدهاست و در نتیجه از بهشت عدن اخراج شدهاست. از شیطان در کتاب یونانی «دیابلوس» به عنوان روح پلید (Devil) نیز نام برده شدهاست که به معنای «تهمت زننده» یا «کسی که به ناحق دیگران را متهم میکند». واژه Devil از فعلی به معنای «پرت کردن» یا «انتقال دادن» نشئت گرفته شدهاست. در حالی که لاوی ادعا کردهاست که این واژه از زبان سانسکریت "devi" مشتق شده و به معنای الههاست (گرچه این ادعا نادرست به نظر میآید)
•آیاواشی: «آکیلاتریراتو آمانای» منبع اسطورهشناسی آیاواشی و کتاب دینی آیاواشی، راجع به «کرونی» که یک موجود شیطانی است سخن گفتهاست. این موجود به ۶ قسمت قطعه قطعه شدهاست و هر قسمت در جهان با نامهای «راواناً ,»دوریودهاناً و ... متولد شدهاند.
عرفاي اسلامي بر اين عقيده اند كه ابليس از فرشتگان درگاه نبوده بلكه يكي از طايفه جنيان بوده كه در اثر عبوديت بسيار زياد به درگاه مقرب الهي راه يافته و با رموز احديت آشناست و اين قدرت و مهلت بخاطر 60000 سال عبادت خالصانه به او داده شده است و دليل قابل بحث آنرا اين مدعاميدانند كه بر اساس اصول كائنات هيچ فرشته اي خطاكار نيست چون فرشته فقط اطاعت بي چون و چرا از فرامين خداوند را در وجود خود دارد و فقط آفريده شده تا اطاعت نمايد و در وجود فرشتگان جبري است كه هيچ اختيار براي هيچ عملي بجز دستور خدا قرارداده نشده است و شيطان قادر به عصيان و نافرماني بود پس فرشته نبود بلكه از جنيان است كه در روايات شيعيان هم همين موضوع تاكيد شده است .
شیطان از ماده «شطن» به معنی مخالفت می باشد، و به هر موجود طغیانگر و مخالفی گویند، خواه از انسان ها باشد یا از جن و یا از حیوانات. به عبارت دیگر؛ شیطان يك عنوان است كه معمولا به موجودي به نام ابليس صفت داده مي شود. ابليس، جنی بوده است كه از خدا نافرماني كرده است.
شيطان پرستی به معنای عام یعنی اطاعت از شیطان و پرستش آن به عنوان معبود است.
امروزه گروه های مختلفی به عنوان شیطان پرست مطرح هستند که باید گفت این گونه انحرافات نه تنها تازگی ندارد که بعضی به آن پیشینۀ هزار ساله می دهند و دلیل آن را پرستش هر موجود دارای قدرت از سوی مردمان هزاران سال پیش و یا وجود دو خدای ضد هم یعنی خدای خیر و شر در اندیشه های پیشینیان می دانند که نمونه آن را در آیین زرتشت و قبل از آن در دنیای مصر باستان و بین النهرین می توان یافت. در دین زرتشت اهریمن خدای شر در کنار اهورا مزدا خدای خیر پرستش می شود. برای نخستین بار شخصی به اسم " توماس هاردینگ "در 1565 میلادی در کتاب "تکذیب یک کتاب" واژۀ شیطان پرستی را علیه"مارتین لوتر" به کار برد و باعث ترویج و شیوع این لفظ شد تا جایی که شیطان پرستی در قرون 17 و 18 میلادی در برخی کشورهای غربی به صورت یک رسم ظهور یافت که به مخالفت با ادیان ابراهیمی می پرداخت. ترویج این پدیده مدیون حمایت های بی دریغ سرمایه داران یهودی و فراماسون ها بود .جادو گری و شیطان پرستی را در اوایل قرن 19 میلادی بعضی از سرمایه داران و اشراف زادگان انگلیسی که عضو گروه های فراماسونری بودند به رهبری شخصی به اسم " سر فرانسیس داشو "با نام باشگاه آتش جهنم در شهر لندن گسترش دادند. و با تلاش آنها این گروه ها در آمریکا نیز رواج یافتند. اغلب این سرمایه داران که از شیطان پرستان حمایت می کردند از قاچاقچیان و تولید گنندگان مشرو بات الکلی و مروجین قمار خانه ها و مرکز فساد در اروپا و آمریکا به شمار می رفتند .
افکار و عقاید
عموم شیطان پرستان به جای اطاعت از قوانین الاهی و اخلاقی بر پیشرفت فیزیکی خود با راهنمای های موجودی مافوق با قوانین خاصی تمرکز دارند و از باورها و گرایش های ادیان گذشته مخصوصا ادیان ابراهیمی و مسیحیت و اسلام اجتناب می کنند و به جای خدا محوری گرایش به خود پرستی دارند و با الگو گیری از مکاتب ماتریالیستی و اومانیستی، خود محور و جادو محورند و خود را در مر کز هستی و قوانین طبیعی می بینند و بعضی دیگر شیطان را خدا می دانند و به پرستش آن روی می آورند.
«انواع شيطان پرستي»
شيطان پرستي فلسفي Philosophical Satanism :
اين شيطان پرستي توسط Anton Szandor LaVey همان بوجود آورنده انجيل شيطاني satanic bible و کليساي شيطان ( البته کليساي شيطان قرن ها قبل از وي در قرون وسطا نيز وجود داشته است.) ايجاد شده است ومراسم آنها شبيه مراسم جادوگري کراولي مي باشد.
لاوي اين نوع شيطان پرستي را تحت تاثير افکار آليستر کراولي ، نيچه ، رند، مارکوس دي سيد ، ويندهام لويس ، چارلز داروين ، مارک تواين و ديگران ايجاد کرده است.
در شيطان پرستي لاوي شيطان نيروي مثبت است و در مقابل آن اعمال خدايي کليسا مورد تمسخر قرار مي گيرد و اعمال دنيوي در مقامي بالا فرض ميشوند.
شيطان پرستي ديني Religious Satanism :
اين نوع شيطان پرستي شبيه شيطان پرستي آنتون لاوي است اما با اين تفاوت که در اين نوع، شيطان نوعي جنبه خدايي و متافيزيکي دارد و اين جنبه برداشته شده از اديان ابراهيمي ، افسانه ها ، آيين هاي متفاوت ، و يا صرفا ساخته شده ذهن پيروان آن مي باشد.
ممکن است پيروان اين دين به يک خدا يا خدايان متعددي اعتقاد داشته باشند که اين خدايان گه گاه برگرفته شده از خدايان مصر و يونان و بين النهرين مي باشند.
گاه خداي آنها همان فرشته رانده شده درگاه خدا مي باشد که آنها اعتقاد دارند که طغيان او در برابر خدا کاملا درست بوده است و حتي برخي از آنها اعتقاد دارند فرشتگان ديگر با بدگويي او نزد خدا موجب رانده شدن او شدند کلا اين گروه به آزادي فکر و عمل و بالا بردن خود به هر وسيله اي مانند جادو اعتقاد دارند.
اين گروه بر اساس آيه اي از تورات که در آن اشاره شده خدا به انسان اجازه استفاده از ميوه درخت دانايي را نداد تا چشمانش باز گردد و خوب و بد را ببيند و خود تبديل به خدا شود وي را عامل آگاهي انسانها مي دانند و انسان را از پرستش خدايي که مانع آگاهي و پيشرفت انسانهاست بر حذر مي دارند و انسان را برای شناخت مسير درست کامل مي بينند و همچنين خداي مورد پرستش بشر را خدايي ظالم مي دانند که چند بار در طول تاريخ ظلمهاي بزرگي به انسانها کرده است.
شیطانپرستی لاویی
این نوع از شیطان پرستی بر مبنای فلسفهٔ آنتوآن لاوی که در کتاب «انجیل شیطان» و دیگر آثارش آمدهاست تشکیل شدهاست. لاوی موسس کلیسای شیطان (۱۹۶۶) بود و تحت تأثیر نوشتههای فردریک نیچه، آلیستر کرالی، این رند، مارک د سید، ویندهام لویس، چارلز داروین، امبروس بیرس، مارک تواین و بسیاری دیگر بودهاست. «شیطان» در نظر لاوی موجودی مثبت بوده در حالی که تعالیم خداجویانه کلیساها را مورد تمسخر قرار داده و به مسائل جهان مادی نیز اعتنایی نداشت.
یک شیطان پرست لاویی، خود را خدای خود میداند، آیین مذهبی این گروه از شیطان پرستان بیشتر شبیه به فلسفه میجیک کراولی با دیدی جلوبرنده به سمت شیطان پرستی است. یک شیطان پرست لاویی مدعی آن است که کسانی که خودشان را با شیطان پرستی هم ردیف میدانند نباید به طرز فکر گروهی خواص وفادار باشند و آنها را از لحاظ اخلاقی قبول نداشته باشند. و در ازای آن گرایشات انفرادی داشته باشند و من تبع باید به طور دائمی یک سر و گردن بالاتر از کسانی باشند که خود را از لحاظ اخلاقی، قوی میدانند. و در بشر دوستی ]گمراه[ خود، بدون تامل عمل کنند.
شيطانپرستي گوتيك
اين نوع شيطانگرايي نيز مانند دو نوعي كه در گذشته اشاره شده نوعي از شرپرستي با اشاره به تاريكي و از كثيفترين فرقه انحرافي به حساب ميآيد . در موسيقي متاليكا نيز سبكي به نام گوتيك وجود دارد .
كثيفترين اعمال مانند خوردن نوزادان ، تجاوزات جنسي و ... به اين گروه نسبت داده ميشود. (گرچه گفتني است براي تمام گروههاي شيطاني اين اعمال از واجبات ! به حساب ميآيد.) ميل و درخواست به " برگشت تاريكي " در اين شاخه بارز است . همانند اعضاي گروه " آكنكار " كه با لباسهاي تيره به غارها و تاريكيها براي فرياد كشيدن پناه ميبرند !
اصول شیطان پرستی
شيطان پرستي جديد به خدايي اعتقاد ندارد و شيطان را تنها نوعي کهن نماد ( archetype ) مي داند و انسانها را تنها در برابر خود مسئول ميداند و اعتقاد دارد که انسان به تنهايي مي تواند راه درست و غلط را تشخيص دهد به همين دليل هم اين اعتقاد بيشتر به عنوان يک اعتقاد فلسفي شناخته مي شود .
شيطان در اين اعتقاد نماد نيروي تاريکي طبيعت ، طبيعت شهواني ، مرگ ، بهترين نشانه قدرت و ضدمذهب بودن است.
اين اعتقاد داراي شاخه هاي متعددي است اما مي توان گفت جز يکي دو نوع آن همگي داراي اصول زير مي باشند:
Atheism - : خدايي در شيطان پرستي وجود ندارد.
Not dualistic - : روح و جسم غيرقابل ديدن هستند و هيچ جنگي بين عالم خير و شر وجود ندارد.
Autodeists - : خود پرستي ، خدايي جز خود انسان وجود ندارد و هر انساني خود يک خداست.
Materialistic - : اعتقاد به اصالت ماده
- وابسته به راه چپ بودن در برابر راه راست که راه خدايي است .
- ضد مذهب بودن خصوصا مذاهبي که اعتقاد به زندگي پس از مرگ دارند.
- عدم پرستش شيطان زيرا شيطان جسم نيست و وجود خارجي ندارد.
- اعتقاد به استفاده از لذت در حد اعلاي آن زيرا تمام خوشي دنيايي است و اين خوشي ها خصوصا لذات جنسي پتانسيل لازم را برای کارهاي روزانه آماده مي کنند و به هر شکلي انجام آنها لازم و ضروري است .
فلسفه شیطانی
شیطان در ۹ جمله شیطانی منسب به لاوی خلاصه میشود:
1- شیطان میگوید: دست و دلبازی کردن بجای خساست.
2- شیطان میگوید: زندگی حیاتی بجای نقشه خیالی و موهومی روحانی.
3- شیطان میگوید: دانش معصوم بجای فریب دادن ریاکارانه خود.
4- شیطان میگوید: محبت کردن به کسانی که لیاقت آن را دارند بجای عشق ورزیدن به نمک نشناسان.
5- شیطان میگوید: انتقام و خونخواهی کردن بجای برگرداندن صورت (اشاره به تعالیم مسیحیت که میگوید: هرگاه برادری به تو سیلی زد، آن طرف صورتت را جلو بیاور تا ضربهای به طرف دیگر بزند).
6- شیطان میگوید: مسئولیت پذیری در مقابل مسئولیت پذیران بجای نگران بودن خون آشامهای غیر مادی بودن.
7- شیطان میگوید: انسان مانند دیگر حیوانات است، گاهی بهتر ولی اغلب بدتر از آنهایی است که روی چهار پا راه میروند، بدلیل آنکه انسان دارای خدای روحانی و پیشرفتهای روشنفکرانه، او را پستترین حیوانات ساخته است.
8- شیطان تمام آن چیزهایی که گناه شناخته میشوند را ارائه میدهد، چون که تمام آنها به یک لذت و خوشنودی فیزیکی، روانی یا احساسی منجر میشوند.
9- شیطان بهترین دوست کلیساست چرا که در میان تمام این سالها وجود شیطان دلیل ماندگاری کلیساها است.
و در مقایسه با این جملات، لاوی ۹ گناه شیطانی را نیز نام برده است:
حماقت، ادعا و تظاهر، نفس گرایی، انتظار بازپس گرفتن از دیگران،(آنچه به آنها داده اید)، خود را فریب دادن، پیروی از رسوم و عقاید دیگران، روشن بینی نا کافی، فراموش کردن ارتدکسی گذشته (به طور مثال، قبول کردن چیزی قدیمی در بسته بندی جدید، به عنوان نو)، غرور و افتخار بی حاصل (مانند غروری که هدف شخصی را از درون میپوساند) و کمبود محسنات !
لاوی سپس ۱۱ قانون شیطانی را نیز وضع کرد، که در حالی که نظام نامهای اخلاقی نیست، ولی راهنماییهای کلی برای زندگی شیطان پرستی را ارائه کرده است:
1- هرگز نظراتت را قبل از آنکه از تو بپرسند بازگو نکن.
2- هرگز مشکلاتت را قبل از آنکه مطمئن شوی دیگران میخواهند آن را بشنوند بازگو نکن.
3- وقتی مهمان کسی هستی، به او احترام بگذار و در غیر این صورت هرگز آنجا نرو.
4- اگرمهمانت مزاحم تو است، با او بدون شفقت و با بیرحمی رفتار کن.
5- هرگز قبل از آنکه علامتی از طرف مقابلت ندیدهای به او پیشنهاد نزدیکی جنسی نده.
6- هرگز چیزی را که متعلق به تو نیست برندار، مگر آنکه داشتن آن برای کس دیگری سخت است و از تو میخواهد آن را بگیری.
7- اگر از جادو به طور موفقیت آمیزی برای کسب خواسته هایت استفاده کردهای قدرت آن را اعتراف کن. اگر پس از بدست آوردن خواسته هایت قدرت جادو را نفی کنی، تمام آنچه بدست آوردی را از دست خواهی داد.
8- هرگز از چیزی که نمیخواهی در معرض آن باشی شکایت نکن.
9- کودکان را آزار نده.
10- حیوانات (غیر انسان) را آزار نده مگر آنکه مورد حمله قرار گرفتهای یا برای شکارشان.
11- وقتی در سرزمینی آزاد قدم بر میداری، کسی را آزار نده، اگر کسی تو را مورد آزار قرار داد، از او بخواه که ادامه ندهد. اگر ادامه داد، نابودش کن.
نمادهای گروههای شیطانی
در طی 25 سال گذشته به دنبال روی آوردن مردم به سوی معنویات و به منظورجلوگیری ازگرایش مردم به سوی ادیان الهی 2500 فرقه جدید ساخته شده است كه با یك حساب سرانگشتی یعنی تقریبا هفته ای 2 فرقه !
یكی از این فرقه ها كه خود دارای اشكال مختلفی است شیطان پرستی میباشد كه نزدیكی بسیار زیادی با جادوگری –witchcraft – دارد كه جوانان بسیاری را به دنبال خود كشانده است و بیشتر از همه خود را در غالب گروههای موسیقی به جوامع معرفی كرده است . گذشته از اعتقادات شیطان پرستی، این گروه دارای سمبل ها و نشانه هایی است حتما همه ما با آنها برخورد داشته ایم بد نیست تا معنی برخی از این علائم را بدانیم:
Inverted Pentagram (پنج ضلعي وارونه): نشانه ستاره صبح ، نامي که به شيطان تعلق دارد. اين علامت در مراسم هاي مخفيانه ( کابالا ) و جادوگري برای احضار ارواح شيطاني استفاده ميشود. اين علامت را شيطان پرستان با دو ضلع در بالا و ملحدان با يک ضلع در بالا استفاده ميکنند. در هر حال اين علامت نشانه شيطان است و مهم نيست که يک نوک ضلع آن بالا باشد يا هر دوي آنها و يا دور آن دايره اي کشيده شده باشد يا خير در هر حال اين علامت شيطان است.
Baphomet ديو بافومت: علامت شيطان پرستي. خداي شيطاني و سمبل شيطان. ممکن است اين علامت به شکل جواهرات ديده شود.
666 : علامت انسان ، نشانه جانور (هيولا) – مکاشفات 13:18 « ... پس هركس حكمت دارد عدد وحش را بشمارد ، زیرا كه عدد انسان است و عددش 666 است»
Ankh : سمبل باروري و شهوات در انسانها. روح شهوت قدرت اين جمع زنان / مردان مي باشد.
Swastika or Sun Wheel (صليب شکسته يا چرخ خورشيد): يک علامت مذهبي باستاني است که سالها قبل از قدرت گرفتن هيتلر به کار ميرفت. اين علامت در کتيبه هاي بودايي و مقبره هاي سلتي و يوناني استفاده ميشده. در آيين پرستش خورشيد ، اين علامت به نظر مي رسد نشانه مسير حرکت خورشيد در آسمان باشد.
All Seeing Eye(چشمي که به همه جا مي نگرد): آنها معتقدند که اين چشم لوسيفر (شيطان) است و کسي که قدرت کنترل آن را دارد بر تمام دارايي ها حکومت ميکند. اين علامت در پيشگويي ها به کار ميرود. جادوها ، نفرين ها ، کنترل هاي روحي و تمامي انحرافات تحت اين علامت کار ميکنند. اين علامت روشنفکران است . به پول رايج ايالات متحده نگاهي بيندازيد .اين علامت اساس نظم نوين جهاني است.
Upside Down Cross صليب وارونه: نشانه استهزاء و رد کردن مسيح ميباشد. گردنبندهاي آن توسط شیطان پرستان زيادي به کار ميرود. اين علامت را ميتوان همراه خواننده هاي راک و روي آلبوم هاي آنها ديد.
Goat Head (سر بز): بز شاخدار ، بز مندس mendes (همان ba'al بعل خداي باروي مصر باستان) ، بافومت ، خداي جادو ، scapegoat (بز طليعه يا قرباني). اين يکي از راههاي شيطان پرستان براي مسخره کردن مسيح است زيرا گفته ميشود که مسيح مانند بره اي برای گناهان بشر کشته شد.
Anarchy (هرج و مرج): اين علامت به معناي از بين بردن تمام قوانين ميباشد. به عبارت ديگر " هرچه تخريب کننده است تو انجام بده " يعني همان قانون شيطان پرستي . اين علامت توسط پانک ها هوي متالها و راک ها به کار ميرود.
Anti Justice (ضدعدالت): تبر رو به بالا علامت عدالت روم قديم بوده است که .....
..... بقیه در ادامه مطلب