شهادت مولای متقیان
شهادت مولای متقیان حضرت علی(ع)
را خدمت مسلمانان جهان تسلیت می گوییم
خبر آمد خبری در راه است
شهادت مولای متقیان حضرت علی(ع)
را خدمت مسلمانان جهان تسلیت می گوییم
خبر آمد خبری در راه است
برادران و خواهران مسلمانم پیش از ترک وبلاگ به پایین وبلاگ رفته و پس از
مشاهده ابزار صلوات یک صلوات بفرستید
با تشکر
آن روز تمام آسمان نیلی بود
بر دوش علی بیعت تحمیلی بود
وقتی ثمره باغ فدک تقسیم شد
ای وای که سهم فاطمه سیلی بود.
جهت عرض تسلیت به آقامون صاحب الزمان عجصلوات
امسال نوبهار آغازش به ماتم است
زیرا که قلب عالم امکان پر از غم است
باید که پاس حرمت زهرا نگاه داشت
سالی که فاطمیه و نوروز توأم است
آری
ایراد از ماست که تو نیستی
ایراد از ماست که نماز هایمان به اقامه تو نیست
آری
گویند یک روز می آیی
هر روز را با این جمله سپری میکنم
که چه زیبا میگوید:
شاید این جمعه بیای، شاید!!!
بیا و نیستی وجودم را هستی ببخش
*****یا مهدی ادرکنی*****
جهت نابودی دشمنان اسلام و کوری چشم کسانی که به پیامبر توهین
کردند
یک صلوات محمدی بفرستید
آه دلم ببین اشکمو
جمعه های دلگیرمو
چشم به راه، توی شبای تار
کاش تموم شه این انتظار
........
1- بینش عمیق
یاران امام مهدی (علیه السلام) از بینشی عمیق و ژرف، نسبت به خداوند، امام، انسان و هستی برخوردارند:
الف) بینش عمیق نسبت به حق تعالی
اساسی ترین ویژگی یاران امام مهدی (علیه السلام)، معرفت عمیق نسبت به خداوند متعال است. این معرفت آن چنان استوار است که نه شبهات در آن خللی ایجاد می کند و نه تردید ها و شکست ها در حریمش راه می یابد. امام علی (علیه السلام) می فرمایند:
«رجال مؤمنون عرفوا الله حقّ معرفته و هم أنصار المهدی فی آخر الزمان»؛(1) «مردانی که خدا را آن چنان که شایسته است، شناخته اند، و آنان یاوران مهدی (علیه السلام) در آخر الزمان اند.» همچنین امام صادق (علیه السلام) در وصف یاران امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف می فرمایند:
«رجال کأنّ قلوبهم زبر الحدید لا یشوبها شک فی ذات الله أشدّ من الحجر»؛(2) «آنان مردانی اند که گویا دل هایشان پاره های آهن است و از سنگ سخت ترند و هیچ تردیدی در ذات خداوند ندارند.»
این باور آن قدر با صلابت و استوار است که مرارت ها و مصیبت ها، در آن خللی ایجاد نمی کند و بلاها و امتحانات، آرامش آن ها را به تلاطم نمی افکند و شبهات و سؤالات در آن رخنه ای ایجاد نمی کند. آنان، از سرچشمه ی توحید ناب، سیرابند و به حضرت حق – آنچنان که شایسته است – اعتقاد دارند. امام علی (علیه السلام) در این باره می فرمایند:
«فهم الّذین وحّدوا اله حقّ توحیده»؛(3) «آنان به وحدانیت خداوند، آن چنان که حق وحدانیت اوست، اعتقاد دارند.»
حرم دل هایشان را بت های نفس، ثروت، و مقام نیالوده و در آن حریم امن، جز خداوند حضور ندارد. نتیجه ی این بینش عمیق، ایمان و تقواست. این دو را هم در چهره ی عبادت ها و راز و نیازشان می تواند دید و هم در آیینه ی تلاشی که در طریق عبادت و بندگی حضرت حق دارند.
ب) بینش عمیق نسبت به امام (علیه السلام)
یاران امام مهدی (علیه اسلام)، امام خود را می شناسند و به او اعتقاد دارند. امام سجاد (علیه السلام) در این خصوص فرموده اند:
«... القائلین بإمامته»؛(4) «آنان به امامت امام مهدی (علیه السلام) اعتقاد راسخ دارند.»
این معرفت شناخت شناسنامه ای و دانستن نام و نشان ایشان، و دانستن اسم پدر و مادر و محل تولد ایشان نیست؛ بلکه معرف به «حق ولایت» است. یعنی، فهم این حقیقت که ایشان از من، به من نزدیک تر و سزاوارترند.
نتیجه ی این بینش عمیق، محبت و اطاعت است.
ج) بینش عمیق نسبت به انسان و هستی
یاران حضرت در اهداف بلند پایه و حرکت فراگیرشان، آرمان های کم ارزش و اهداف کم مایه را دنبال نمی کنند. با تأمل در خوشتن و استعدادهای شگفت انگیزشان، قدر و عظمت خو را می یابند و مسیر بودن دنیا و سالک بودن خویش را می فهمند. آنان با این نگاه به معبودی پیوند می خورند که از تمام کاستی ها و زشتی ها مبرا است و می تواند آنان را سرشار و ظرفیت هایشان را تکمیل کند.
عمق و ژرفای این نگاه آنان را از سیل امتحانات، سرفرازانه بیرون می برد:
«إنّ أصحاب طالوت إبتلوا بالنّهر الّذی قال الله تعالی: «مبتلیکم بنهر» و إن إصحاب القائم یبتلون بمثل ذلک»؛(5) «سپاهان طالوت، با نهر آبی آزمایش شدند، همان که خداوند در باره اش می فرماید: «(خداوندش9 شما را با نهر آبی می آزماید»، و یاران امام مهدی(علیه السلام) نیز مثل آنان آزمایش می شوند.»
همچنین این اعتقاد و نگرش آنان را مشتاق شهادت و لقای الهی می کند: از امام صادق (علیه السلام) روایت شده است که:
«... و یمنون أن یقتلوا فی سبیل الله»؛(6) «آرزو می کنند که در راه خدا به شهادت برسند.»
2- عبادت و بندگی
یاران امام مهدی (علیه السلام) از پیشوای خود الگو گرفته و روزها و شب ها را با ذکر شیرین حق سپری می کنند. معرفت و ایمان در قلب هایشان ریشه دوانده و ایشان را به خضوع در برابر حق تعالی و تلاش در مسیر بندگی سوق می دهد. در این جا به بررسی روایاتی که عبادت و بندگی یاوران حضرت را توصیف می کند، می پردازیم:
الف) پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم در مورد آنان می فرمایند:
«مجدّون فی طاعه الله؛(7) «آنان در طریق عبودیت اهل جدیت و تلاشند.»
ب) امام علی (علیه السلام، عبادت و راز و نیاز یاوران امام مهدی (علیه السلام) را این گونه ترسیم می کنند:
«لهم فی اللّیل أصوات، کأصوات الثّواکل حزناً من خشیة الله قوام باللّیل صوّام بالنّهار»؛(8) «در دل شب، از خشیت خداوند، ناله هایی دارند مانند ناله ی مادران پسرمرده.»
ج) در روایتی دیگر آمده است:
«رجال لاینامون اللّیل لهم دویّ فی صلواتهم کدویّ النّحل یبیتون قیاماً علی أطرافهم و یسبّحون علی خیولهم»؛(9) «مردان شب زنده داری که زمزمه ی نمازشان، مانند نغمه ی زنبوران کندو به گوش می رسد. شب ها را با شب زنده داری سپری می کنند و برفراز اسب ها، خدا را تسبیح می گویند.»
د) امام صادق (علیه السلام) همچنین در مورد آنان می فرمایند:
«قوّام باللّیل صوّام بالنّهار»؛(10) «شب ها را با عبادت به صبح می رسانند و روزها را با روزه به پایان می برند.»
3- محبّت
دل های یاران امام مهدی (علیه السلام)، سرشار از محبت ایشان است. این علاقه مندی تا بدان حد است که حتی زین اسب ایشان را مایه ی برکت می دانند و به آن تبرک می جویند: امام صادق (علیه السلام) می فرمایند:
..........
بقیه در ادامه مطلب
امشب شب اربعین مصباح هداست
دل یاد حسین بن علی شیر خداست
پروانه به گرد شمع حق پر زد و سوخت
امشب شب یاد عشقیاء و شهداست
«اربعین آمد باز مهدی نیامد»
دارد جوان منتظرت پیر میشود...
آیا می دانید که اگر شما در حال حمل قرآن باشید؛شیطان دچار درد شدید در سر میشود
وباز کردن قرآن ، شیطان را تجزیه می کند....
و با خواندن قرآن،به حالت غش فرو میرود.....
و خواندن قرآن باعث در اغما رفتنش میشود.....
و آیا شما می دانید که هنگامی که می خواهید دوباره به این پیام را به دیگران ارسال کنید،شیطان سعی خواهد کرد تا شما را منصرف کند....
فریب شیطان را نخور
در زندگی به غیر از خدا به هیچ کس اعتماد نکن...
آیینه با تمام یک رنگیش،
دست چپ و راست را
به تو اشتباه نشان می دهد ....
آری کس دیگری هم برای اعتماد هست!
نامش مهدی است
اما او نیست
میگوییم بیا
ولی گناهانمان چیز دیگری را اثبات میکند
........
از آقاي رضا زاده پرسیده بودند
بالاترین وزنه چندکیلو هستش که یه نفر بزنه
بهش بگن پهلوان؟
درجواب گفتند بالاترین وزنه
یه پتوی 400یا500گرمی هستش
که صبح باید بلند کنیم
تا نماز صبح یا نماز شب رو بخونیم
هرکی بتونه اون وزنه رو بلند کنه
بهش میگن پهلوان...
دعا پشت دعا
برای آمدنت،
گناه پشت گناه
برای نیامدنت
دل درگیر میان این دو انتخاب
کدام آخر؟
آمدنت یا نیامدنت؟!
من اصلِ انتظار تو را برده ام زِ یاد
با انتظارهای فراوانم از شما ...
خدا یه نقطه میذاره زیرباورت
"یاورت "می شه.
اگر می خواهی احساس ثروتمندی کنی
تموم چیزهایی را بشمار که داری
و پول قادر به خریدشان نیست
جاده جوانی لغزنده است
زنجیر ایمان را ببندید
ای جوانی میدانم که نمی مانی بگذار با خدایم باشم که همیشه با من
است
امروز صبح که از خواب بیدار شدی، نگاهت می کردم، امیدوار بودم که
با من حرف بزنی، حتی برای چند کلمه، نظرم را بپرسی یا برای اتفاق خوبی که دیروز در زندگی ات افتاد، از من تشکر کنی؛
اما متوجه شدم که خیلی مشغولی، مشغول انتخاب لباسی که میخواستی بپوشی، وقتی داشتی این طرف و آن طرف می دویدی تا حاضر شوی، فکر می کردم چند دقیقه ای وقت داری که
بایستی و به من بگویی :\"سلام\"، اما تو خیلی مشغول بودی.
یک بار مجبور شدی منتظر شوی و برای مدت یک ربع ساعت، کاری نداشتی جز آنکه روی یک صندلی بنشینی. بعد دیدمت که از جا پریدی، خیال کردم میخواهی چیزی به من بگویی، اما تو به طرف تلفن دویدی و در عوض به دوستت تلفن کردی تا از آخرین شایعات با خبر شوی.
تمام روز با صبوری منتظرت بودم، با آن همه کارهای مختلف گمان میکنم که اصلاً وقت نداشتی با من حرف بزنی متوجه شدم قبل از نهار هی دورو برت را نگاه می کنی؛ شاید چون خجالت می کشیدی، سرت را به سوی من خم نکردی!!!
تو به خانه رفتی و به نظر
می رسید که هنوز خیلی کارها برای انجام دادن داری.
بعد از انجام دادن چند کار،تلویزیون را روشن کردی،
میدانم تلویزیون را دوست داری در آن چیزهای زیادی نشان می دهند و تو هر روز مدت زیادی را جلوی آن می گذرانی. در حالی که درباره هیچ چیز فکر نمی کنی
و فقط ازبرنامه هایش لذت می بری
باز هم صبورانه انتظار ترا کشیدم و تو در حالی که تلویزیون را نگاه میکردی، شام خوردی و باز هم با من صحبتی نکردی
موقع خواب، فکر می کنم خیلی خسته بودی، بعد از آن که به اعضای خانواده ات شب بخیر گفتی، به رختخواب رفتی و فوراً به خواب رفتی.
نمی دانم که چرا به من شب به خیر نگفتی؛ اما اشکالی ندارد، آخر مگر صبح به من سلام کردی؟
هنگامی که به خواب رفتی، صورتت که خسته ی تکرارِ یکنواختی های روزمره بود را عاشقانه لمس کردم.
چقدر مشتاقم که به تو بگویم: چطور می توانی زندگی زیباتر و مفیدتر را تجربه کنی...
احتمالاً متوجه نشدی که من همیشه در کنارت و برای کمک به تو آماده ام.
من صبورم، بیش از آنچه تو فکرش را می کنی.حتی دلم می خواهد به تو یاد دهم که چطور با دیگران صبور باشی.
من آنقدر دوستت دارم که هر روز منتظرت هستم...
منتظر یک سر تکان دادن، یک دعا، یک فکر، یا گوشه ای از قلبت که بسوی من آید.
خیلی سخت است که مکالمه ای یک طرفه داشته باشی. خب، من باز هم سراسر پر از عشق منتظرت خواهم بود...
به امید آنکه شاید فردا کمی هم به من وقت بدهی!
آیا وقت داری که این نامه را برای دیگر عزیزانم بفرستی؟
اگر نه، عیبی ندارد، من پرمشغله بودنت رامی فهمم و سعی می کنم راه دیگری بیابم
من هرگز از توی دست نخواهم کشید...
بسویم بیا بنده من
تو را چشم انتظارم
روز خوبی داشته باشی
http://313parvaz.ir
ببار ای بارون ببار
بردلم گریه کن خون ببار
درشب تیره چون زلف یار
بحر لیلی چو مجنون ببار - ای بارون
........
فدای غم های تو
خون می چکد از چشمان تو
بی تاب روی زیبای تو
میسوزه عالم در پای تو - ای آقا
اذان مهدی یراحی با همراهی صابر خراسانی لحظه تحویل سال 92 به 93
«الله اکبر ...... الله اکبر......»
چه میشود اگر اربعین در بین الحرمین باشیم!!!
سالها به ما گفته اند:
جاده و اسب مهیاست بیا تا برویم.....
مهدی جان سفر به کربلا را خودت درستش کن
ترسم آن روز تو آیی و من نباشم
حرف دل خواستار دارد
خواستارش مهدی است
کاش ما هم میتوانستیم از ته دل مهدی را بخواهیم
اللهم عجل لولیک الفرج
سخنرانی زیبا از سید آقا میری به نام:خدا بنده هاش رو دوست داره
و تفکرات اشتباه ما درمورد خداوند
بسم الله الرحمن الرحیم
در عرفه : مشترک مورد نظر در دسترس نیست...
در محرم : مشترک مورد نظر در دسترس نیست...
در صفر : مشترک مورد نظر در دسترس نیست...
در کربلا : مشترک مورد نظر در دسترس نیست...
در اعتکاف : مشترک مورد نظر در دسترس نیست...
در لیله قدر : مشترک مورد نظر در دسترس نیست...
در...
خدایا
هر روز که می گذشت می گفتند ،ناراحت نباش پدر حتما لیله قدر می آید
لیله قدر هم گذشت و پدرمان نیامد...
خدااااااااااااااا ، قلبمان به در د آمده ،چطور بدون او زندگی کنیم ؟؟؟
خداااااااااااااا ، قلبمان شائقش شده ،می ترسم بمیرم و پدرم را نبینم...
یوسفم :
عزیز علی ان اری الخلق و لا تری ، و لا اسمع لک حسیسا و لا نجوی...
( زلیخا همه دارایی ها ، جوانی ،عشق و محبت هایی که در دل داشت از دست داد و فقط محبت یوسف را در دل داشت ، وقتی با چشمان کور و کثیف به سوی یوسف آمد ،او را قبول کرد...)
یوسفم :
ما آلوده گناه شدیم ،اما همه زیبایی های دنیا را به عشقت از دلمان بیرون کردیم ،می شود ما را قبول کنی ؟؟؟
یوسف ، اگر امروز مرا نبخشی ، وای بر من...
پ.ن :زلیخا 7 خانه ساخته بود و 7 خانه را تماما آیینه کاری کرده بود تا یوسف هر کجا را نگاه می کند زلیخا را ببیند.
برای آن که بتوانیم از دست زلیخا (تن ،دنیا ) فرار کنیم ،باید 7 در را ببندیم (درهای چشم ،گوش،زبان و ...) تا این 7 در را نبندیم نمی توانیم یوسف جانمان را آزاد کنیم.
خداوند برای آنکه ابواب شهوات را ببندد ، تمام هستی را آیینه و نشانه خودش کرده است تا در این دنیا دل جمال الهی را ببیند.
امام عليّ بن ابی طالب مسئله غیبت حضرت مهدی را با زمینه سازی حساب شده و منسجمی در چند مرحله مطرح میكنند و كاملاً روشن است كه این كار به صورت تصادفی انجام نگرفته است؛ بلكه با توجّه به ظرفيّت و كشش فكری افراد و شیوههای صحیح آموزشی و همینطور با در نظر گرفتن سیر طبیعی و خارجی وقایعی كه در آینده پیش خواهد آمد، به تبیین و تشریح امور پرداختهاند.
در یك مرحله پس از تصریح به ضرورت وجود حجّت الهی بر روی زمین و بلكه كلّ نظام عالم هستی میفرمایند:
«هرگز زمین از حجّت الهی كه با دلیل و برهان برای حاكمیت بخشیدن به احكام و ارزشهای دینی قیام مینماید، خالی نخواهد بود و حجّت خداوند عالم یا به صورت شناخته شده و آشكار [مثل یازده امام(ع)، در میان مردم زندگی میكند] یا [در اثر فراهم نبودن شرایط مناسب] به طور پنهان و ناشناخته به سر میبرد».1
در روایت دیگری، امام علی(ع) پس از اشاره به ضرورت وجود امام معصوم بر روی زمین و تبیین مسئولیتهای او میفرمایند:
«حجّت خدا، گاهی به صورت علنی به طوری كه همه او را میشناسند، در میان مردم حضور دارد؛ امّا زمام امور را به جهت فراهم نبودن شرایط در دست ندارد. گاهی نیز حجّت الهی به دلیل مصالحی به اراده خداوند متعال از دیده مردم غایب است. در چنین مواقعی آنها در انتظار حجج الهی به سر میبرند. توجّه به این نكته ضروری است كه در دوران غیبت، گرچه جسم امام(ع) به علّت وجود خطرات یا مصالح دیگری از دیده مردم نهان است؛ ولی دانش او برای مردم مخفی نیست (همه از آن اطّلاع دارند) و آداب و احكام و تعالیمش در قلب و جان انسانهای مؤمن استوار و پابرجاست و مردم بر اساس تعالیم و رهنمودهای او زندگی میكنند».2
در مرحله بعد، امیرالمؤمنین ضمن معرفی آخرین حجّت الهی، اصل مسئله غیبت آن حضرت را بیان میكنند. از اصبغ بن نباته نقل شده است كه میگوید:
روزی به حضور علی بن ابی طالب(ع) رسیدم آن حضرت را غرق در اندیشه دیدم، در حالی كه از این وضع بسیار متعجّب بودم [چون حضرت را هرگز در آن حال ندیده بودم] عرض كردم: یا امیرالمؤمنین مگر اتّفاقی افتاده است كه اینگونه نگران و غرق در دریای تفكّر به نظر میرسید؟
حضرت علی(ع)، در پاسخ فرمودند: «درباره فرزندی كه بعدها از نسل من به دنیا خواهد آمد فكر میكنم. او یازدهمین فرزند من است. او مهدی ما اهل بیت است كه زمین را پس از پر گشتن از ظلم و ستم و تباهی با عدل و داد پر خواهد ساخت؛ امّا پیش از آن برای او یك دوره غیبت است كه عدّه زیادی از مردم در این دوره، از حق و صراط مستقیم منحرف میشوند».3
در گام بعدی علی(ع) به طولانی بودن دوره غیبت امام عصر(ع) و مشكلات و گرفتاریهای آن میپردازند. به عنوان نمونه در یك مورد میفرمایند:
«در دوره غیبت امام غایب، مردم از حدود و چارچوب احكام شرع خارج خواهند شد و بسیاری از آنها گمان خواهند كرد كه حجّت الهی از دنیا رفته و امامت پایان پذیرفته است؛ ولی سوگند به خدا در چنین دورهای حجّت خدا در بین مردم و در كوچه و بازار آنها در حال رفت و آمد خواهد بود و وی حرفهای مردم را خواهد شنید... او مردم را خواهد دید؛ ولی آنها تا زمان معيّنی كه خداوند مقرّر كرده است قادر به دیدن آن حضرت نخواهند بود».4
همینطور در این باره به مناسبت دیگری میفرمایند:
«دوره غیبت امام مهدی(ع) به قدری طولانی خواهد بود كه انسانهای بیخبر از مصالح و حكمتهای الهی از ظهور آن حضرت مأیوس خواهند شد و در اثر ناامیدی از ظهور منجی عالم بشریت حتّی این جمله را به زبان خواهند آورد كه: خداوند عالم نیازی به آل محمّد(ص) ندارد؛ یعنی اگر از آل محمّد(ص) كسی در روی زمین بود تا كنون باید قیام میكرد و به این نابهسامانیها و بی عدالتیها پایان میداد».5
. علل و حكمتهای غیبت امام زمان
از آنجا كه عالم براساس یك نظام علّی و معلولی اداره میشود؛ لذا همه وقایعی كه در آن به وقوع میپیوندند، دارای علّت و حكمت به خصوصی هستند. در این راستا وقتی به منظور معلوم شدن علّت غیبت امام عصر(عج) به بررسی روایات میپردازیم، به روایات زیادی برمیخوریم كه در ضمن آنها تصریح شده است كه فلسفه واقعی غیبت آن حضرت برای بشر معلوم نیست؛ امّا در عین حال در تعدادی از روایات از حكمتهای غیبت سخن به میان آمده است. به عنوان مثال در بعضی از آنها از اموری چون امتحان و آزمایش مردم، حفظ جان امام(ع) در امان ماندن از بیعت با ستمگران، فراهم شدن زمینه انجام وظایف و... به عنوان عوامل غیبت امام مهدی(ع) یاد میشود.
در مجموعه روایتهایی كه از حضرت علی(ع) نقل شده است، به برخی از حكمتهای غیبت اشاره شده است كه از جمله آنهاست:
1-2. در امان ماندن از بیعت با ستمگران
طبق یك روایت، عليّ بن ابی طالب میفرمایند:
«موقعی كه قائم [حضرت مهدی(ع)]، قیام كند بیعت كسی در گردن (ذمّه) او نخواهد بود و به همین جهت است كه تولّد او به صورت مخفی صورت خواهد گرفت و بعد نیز وجود مباركشان غایب خواهد شد».6
1-2. مشخص شدن گمراهان
یكی از راههای تشخیص قوّت ایمان و میزان پایبندی افراد به تعالیم اولیای الهی، عملكرد آنها در دوره غیبت رهبران الهی است؛ به عنوان مثال وقتی حضرت موسی(ع) به امر الهی حدود چهل روز برای مناجات در «كوه طور» اقامت كرد، اغلب مردم به خاطر نداشتن ایمان و یقین كافی فریب سامری را خوردند و از آیین الهی دست كشیدند. در اشاره به این سنّت الهی» امام عليّ بن ابی طالب(ع) در روایتی پس از اشاره به وجود مبارك امام مهدی(ع) اضافه میكنند:
«آن حضرت از چشم مردم نهان خواهد شد تا مردمان گمراه از غیر گمراهان مشخّص شوند».7
3-2. ستم و ظلم مردم به خودشان
علی(ع) آنجا كه از لزوم وجود حجّت الهی در نظام هستی سخن میگویند، به مسئله غیبت حجّت الهی و علّت آن با این تعابیر اشاره دارند:
«ای مردم! بدانید كه زمین هرگز از حجّت الهی خالی نمی ماند؛ امّا پروردگار عالم مردم را به خاطر ظلم و ستمی كه مرتكب میشوند و همینطور به جهت زیاده رویهایی كه در حق خود انجام میدهند، به زودی از دیدن حجّت خودش [امام مهدی(ع)] محروم خواهد ساخت».8
به جهت ستم به فرزندان علی
حضرت عليّ بن ابی طالب(ع)، در روایتی به مناسبتی از وقایع غیبت و پیشامدهای آن سخن میگویند و وقایع مربوط به آن دوران را به حوادثی كه برای قوم حضرت موسی(ع) رخ داده است، تشبیه كرده و تصریح میكنند: سرگردانی و تحيّر مسلمانان در زمان غیبت حضرت مهدی(ع) چندین برابر سختتر و بیشتر از دوران سرگردانی و تحيّر قوم حضرت موسی(ع) خواهد بود. آنگاه در اشاره به علّت این پیشامد میفرمایند:
«شما به خاطر ظلم و ستمهایی كه بر فرزندان من خواهید كرد به این مسئله و سختیهای آن دچار خواهید شد».9
قابل ذكر است با وجود تصریح امام(ع) به این موضوع، مردم در اثر غرق شدن در دنیا و زخارف آن، چند سال بعد از شهادت علی(ع)، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) را به آن وضع رقّتبار به شهادت میرسانند و ائمه بعدی را نیز مسموم میكنند و در نتیجه این كار وقتی نوبت به آخرین حجّت الهی میرسد، خداوند ایشان را به خاطر لطفی كه بر بندگان خود دارد، به رغم ناسپاسی آنها، در پس پرده غیبت، جهت هدایت مردم و حفظ نظام هستی ذخیره مینماید... .
حفظ علامتهای هدایت
همانطور كه در حكمت قبلی اشاره شد، خداوند متعال به منظور تداوم هدایت مردم در برهه ای از زمان وقتی آنها قدر نعمت بی نظیر الهی، یعنی امام معصوم(ع) را فراموش میكنند، بنابر مصالحی وجود مبارك او را در پس پرده غیبت قرار میدهد تا علاوه بر حفظ نظام عالم، از طریق وی نزول فیض و رحمت الهی به بندگان خدا تداوم پیدا كند و باب هدایت مردم به سوی خداوند همچنان باز باشد. امام عليّ بن ابی طالب(ع)، در این باره میفرمایند:
«... خداوند حجّتهای خود را به صورت آشكار یا پنهان یا حتّی در حالی كه خطر آنان را تهدید میكند (در حال ترس و نگرانی)، در میان مردم حفظ خواهد كرد تا حجّت و دلیلهای روشن و واضح (هدایت و رستگاری) از بین نروند».10
آثار و نتایج غیبت امام زمان(ع)
همانطور كه در ضمن بعضی از روایات قبلی هم بیان شده بود، دوره غیبت امام(ع) دارای مشكلات و گرفتاریهای فكری و اعتقادی بسیار خطرناكی است كه امروزه حدّاقل بخشی از آنها را مشاهده میكنیم. حضرات معصومان(ع) سالها پیش از تولّد امام عصر(ع)، به این پیشامدها و اثرات منفی آنها اشاره كردهاند و ارائه هشدارها این واقعيّت را تأیید میكند كه مردم اگر برنامه ریزی و عملكرد مناسبی را در پیش بگیرند، از همه این گرفتاریها میتوانند در امان باشند؛ والاّ دلیلی ندارد كه در دهها روایت از وقایع و فجایع آخرالزّمان سخن به میان آید. این مسائل مطرح شده است تا مردم پیشاپیش آمادگیهای لازم را در خود ایجاد كنند تا گرفتار تبعات منفی این امور نشوند. در لابهلای مجموعه رهنمودهای حضرت علی(ع)، به برخی از گرفتاریها و معضلات مهمّ دوره غیبت اشاره شده است كه در اینجا چند مورد از آنها به عنوان نمونه ذكر میشود:
سرگردان شدن مردم
امام عليّ بن ابی طالب(ع) در چندین روایت به این گرفتاری اشاره دارند. در یك مورد میفرمایند:
«برای قائم ما دوره غیبتی هست كه مدّت زمان زیادی طول خواهد كشید. گویی شیعیان را هم اكنون با چشم خود میبینم كه در آن دوره، همانند گلّهای بیسرپرست در دشت و صحرا پراكنده شدهاند و دنبال سرپناه و محلّ امن و راحتی میگردند؛ امّا آن را پیدا نمی كنند. ای مردم! آگاه باشید در چنان شرایطی اگر كسی در دین خود ثابت قدم باشد و در نتیجه طولانی شدن دوره غیبت، قلب او قساوت پیدا نكند، در روز قیامت با من خواهد بود».11
یا در سخن دیگر میفرمایند:
«در غیبت امام زمان(ع)، مردم آن چنان دچار حیرت و سرگردانی میشوند كه عدّه زیادی از آنان گمراه میگردند. تنها كسانی كه به دامن عترت پیامبر اكرم(ص) چنگ بزنند، نجات پیدا میكنند و در مسیر هدایت باقی میمانند».12
در جای دیگر علی(ع)، ضمن ارائه تصویری از دوره غیبت امام مهدی(ع)، میفرمایند:
«فتنهها و مشكلات گوناگونی در این دوره به وجود خواهد آمد، به عنوان مثال دشمنان شیعیان از آنها بدگویی كرده، افراد فاسق و شرور به شرارت و گمراه سازی مردم از مسیر صحیح خواهند پرداخت و اوضاع به اندازهای آشفته و پریشان خواهد شد كه بعضی از مردم، دچار حیرت و سرگردانی خواهند شد».13
به عبارت دیگر مردم از تشخیص راه درست عاجز خواهند بود. بدیهی است كه وقتی امكان تشخیص راه صحیح مشكل بشود، اغلب مردم خود به خود یا در اثر تبلیغات گوناگون دشمنان و بدخواهان به مسیرهای انحرافی سوق داده میشوند.
مشكل شدن دینداری
پایبندی به احكام و مقرّرات دینی، فضا و بستر مناسبی لازم دارد. به دلالت روایتهای فراوان، یكی از گرفتاریهای دوران غیبت آن است كه پایبندی به ارزشهای دینی بسیار كم خواهد شد و این مسئله، ناشی از عواملی است كه كم و بیش به آنها هم در لابهلای سخنان معصومان(ع) اشاره شده است. امام علی(ع) در روایتی میفرمایند:
«سوگند به خدایی كه حضرت محمّد(ص) را به حق برای پیامبری برگزیده و او را به همه مخلوقات فضیلت و برتری داده است. مسئله ظهور امام عصر(عج) واقع نخواهد شد؛ مگر پس از یك دوران سخت حیرانی و سرگردانی كه در آن شرایط كسی جز افراد خالص و پاكیزه كه یقین را با تمام وجود خود لمس كرده باشند، در پایبندی به دین استوار و پابرجا نخواهند ماند. پروردگار عالم از چنین كسانی كه با وجود آن همه نابهسامانیها در دین ثابت قدماند، برای ولایت ما پیمان گرفته و در دلهای آنها ایمان را تثبیت كرده است و با عنایات خاصّی كه به آنها دارد، مورد تأئیدشان قرار داده است».14
در روایت دیگر، آن حضرت با تشبیه محسوسی، سختی دینداری را در دوران غیبت، به تصویر كشیده، میفرمایند:
«برای صاحب الامر(ع)، دوره غیبتی هست كه در آن زمان، هر كس كه به دین خود چنگ بزند و در آن استوار باشد، همانند كسی است كه با دست خود بخواهد بوتههای خار را بكند. به راستی چه كسی میتواند با دست خود بوتههای خار را لمس كند؟»15
در یكی از روایتها، امام عليّ بن ابی طالب(ع)، پس از اشاره به سختیهای دوره غیبت از نظر پایبندی به احكام دینی، در ضمن تصریح میكنند كه همه این پیشامدها به منظور امتحان و آزمایش انسانهاست تا میزان تقوی و ایمان آنها معلوم گردد؛ زیرا به یك تعبیر هدف از خلقت جهان، امتحان انسان است. آن حضرت میفرمایند:
«برای صاحب این امر، دوره غیبتی هست كه باید انسانها (افراد) در چنان شرایطی تقوای الهی را در پیش گیرند و به دین و احكام و مقرّرات آن پایبند باشند».16
امام علی(ع)، آنگاه آیه زیر را تلاوت كرده و بدینوسیله تذكّر دادند كه سنّت دائمی خداوند، یعنی امتحان بشر در همه زمانها جریان دارد و تمام پیشامدهای دوران غیبت نیز در این راستاست:
«آیا گمان كردید بی آنكه حوادث و وقایعی كه برای گذشتگان پیش آمد، برای شما پیش آید داخل بهشت میشوید؟! همان گذشتگانی كه آنچنان دچار گرفتاریها و مشكلات شدند كه حتّی پیامبر و افرادی كه به او ایمان آورده بودند، با خود میگفتند: پس نصرت و یاری خداوند چه زمانی فرا خواهد رسید؟ آنگاه به آنها گفته شد: یاری خداوند نزدیك است».17
تردید در وجود امام زمان
یكی از وقایع بسیار تلخ عصر غیبت آن است كه در نتیجه نابهسامانیها و شیوع فساد و بیعدالتی، مردم آنچنان دچار یأس و ناامیدی خواهند شد كه در اینكه امام معصومی در چنین شرایطی در روی زمین باشد، شك خواهند كرد و با خود خواهند گفت: اگر در روی زمین حجّتی از حجّتهای الهی وجود داشت، در مقابل این همه ظلم و ستم كه انجام میگیرد، ایستادگی میكرد و نسبت به برطرف ساختن آن اقدام لازم به عمل میآورد. حضرت علی(ع)، به این مسئله اینگونه اشاره مینمایند:
«زمانی كه امام غایب از فرزندان من در پس پرده غیبت قرار گیرند... اكثر مردم دچار این توهم خواهند شد كه حجّت خدا از بین رفته و امامت به پایان رسیده است؛ امّا سوگند به خدایی كه علی را آفریده است، در چنین روزی حجّت خدا در میان آنها حضور دارد».18
در روایت دیگر میفرمایند:
«صاحب الامر از فرزندان من است. مردم در دوره غیبت او خواهند گفت: وی [صاحب الامر و امام عصر(ع)]، از دنیا رفته است والاّ اگر زنده است، پس كجاست؟»19
علاوه بر موارد مذكور آثار دیگری نیز برای غیبت امام عصر(ع)، ذكر شده كه در اینجا فقط به ذكر عناوین آنها اكتفا میگردد.
«مردم از یكدیگر در این دوره، برائت خواهند جست.20 مردم بی پناه خواهند شد و جای امنی پیدا نخواهند كرد...21 مردم به نزاع با یكدیگر و آب دهان انداختن به صورت همدیگر خواهند پرداخت».22 و...
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------
پینوشتها :
1. فیض الاسلام، ترجمه و شرح نهج البلاغه، حكمت 13، ص1158.
2. محمدبن یعقوب كلینی، الكافی، ج 2، ص 139، ح 13.
3. محمّدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 51 ، ص 119، ح 19.
4. همان، ج 28، ص 70.
5. همان، ج 51، ص 119، ح 19.
6. همان، ص 119 و 110 ، ح 1.
7. همان، ص 112، ح 7.
8. همان، ص 113 و 112، ح 8 .
9. بشارت الاسلام، ص 63.
10. السيّد مصطفی آل سيّد حیدر الكاظمی، ترجمه و شرح نهج البلاغه، حكمت 139، ص 1158.
11. شیخ صدوق كمال الدین و تمام النعمه، ص 203.
12. شیخ طوسی، كتاب الغیبه، ص 202.
13. بحارالانوار، ج 28، ص 70.
14. كمال الدین، و تمام النعمه، ص 304.
15. بحارالانوار، ج 52، ص 111 و 135.
16. همان، ص 135.
17. سوره بقره(2)، آیه 214.
18. نعمانی، كتاب الغیبه، ص 72.
19. بحارالانوار، ج 51 ، ص 114، ح 11.
20. همان، ج 51 ، ص 111، ح 5.
21. نعمانی، كتاب الغیبه، ص 291 و 292.
22. علی متقی هندی كنزالعمال، ج14، ص 578.
به امید ظهور مولا صاحب زمان
پرسش های آغازین بحث:
1 – وقایع جهان امروز را به چه صورت می توان توجیه کرد؟
2 – چرا امروزه مسجدالاقصی کانون توجه ادیان الهی است؟
3 – تلاش های اخیر برای تخریب مسجدالاقصی به چه دلیلی صورت گرفته است؟
4 – با وجود کشورهای پیشرفته ی اقتصادی درجهان (همانند چین و روسیه)، چرا ایران به عنوان دشمن اصلی کشورهای غربی مطرح می شود؟
5 – چرا کشورهایی همچون آمریکا و اسرائیل که داعیه های مذهبی دارند، بیشترین جنایات را در حق بشر مرتکب می گردند، اما کشور کمونیستی مانند چین، کمتر از کشورهای مزبور دست به سرکوب می زند؟
6 – چرا امروزه غرب، مسلمانان را بزرگترین تهدید می شمارد؟
7 – هدف غرب و بخصوص آمریکا، از حضور در خاورمیانه چیست؟
8 – چرا با وجود کشورهای نفت خیزی چون عراق و عربستان، اسرائیل در فلسطین اشغالی لانه گزیده است؟
9 – چرا عراق اشغال شده است؟
10 – چرا بهاییان مقبره ی بهاء الله در اسرائیل را مقدس ترین مکان می دانند؟
11 – چرا مبارزه با اسرائیل وظیفه ی تمامی مسلمین جهان است؟
12 – آرماگدون چیست و چرا امروزه مورد توجه قرار گرفته است؟
13 – چرا جرج بوش مأموریت خود را در جنگ علیه تروریسم ؟! مأموریتی الهی می داند؟
14 – چرا آمریکا از اسرائیل حمایت کامل می کند؟
15 – آیا آمریکا بازیچه ی اسرائیل است یا اسرائیل بازیچه ی آمریکا؟
16 – علت دشمنی غرب و اسرائیل با ایران و حزب الله چیست؟
17 – چرا اخیراً ساعت آخرالزمان 2 دقیقه به جلو کشیده شده و فقط 5 دقیقه به پایان مانده است؟
------
فراماسونری یا فراموشخانه جمع کانونهای برادری گستردهای در جهان است. این کانونها ریشههای بسیار کهنی در اروپای غربی دارند. فراماسونری دارای یک سیستم مدیریت فراگیر جهانی نیست و ارتباط بین فراماسونریهای مختلف تنها توسط خود دو لژ انجام میشود. واژه فراماسونری احتمالاً از freestone mason گرفته شده. freestone mason در انگلیسی به معنی بنّای آزاد میدانند. کسی که عضو فراماسونری است فراماسون یا ماسون نامیده میشود، و ساختمانی که مرکز فعالیت ماسونهاست لژ نامیده میشود.
فراماسونری در ابتدا جنبشی لیبرال بوده است که مبتنی بر باز تولید اندیشه های گنوستیک در دوران پس از اصلاحات در اروپا بوده است.فراماسون ها با شعار «برابری، مساوات، برادری» نقش بزرگی در انقلاب های بزرگ معاصر مانند انقلاب امریکا بر علیه استعمار انگلیس، انقلاب کبیر فرانسه، انقلاب مشروطیت ایران و جنبش انقلابی بر ضد استعمار اسپانیا در امریکای جنوبی داشته است.
عقاید لیبرال جنبش فراماسونری باعث واکنش های مذهبیان و محافظه کاران، گروه های بنیادگرا، مذهبیون بنیاد گرا و ملی گرایان شده است. همچنین مخالفت با نظام طبقاتی کشیشی مسیحیت، باعث دشمنی کلیسای کاتولیک روم با فراماسونری شده است. این گروه ها فراماسونری را جنبشی الحادی و شیطانی معرفی می کنند.
همچنین منشا افسانه ای این جنبش(داستان معبد سلیمان) باعث نفرت گروههای ضد یهود از فراماسونری شده است. حالت مخفی این جنبش و منشا بریتانیایی آن باعث شده است که چنین پنداشته شود که این جنبش ابزار توطئه انگلو-صهیونیست جهانی است. همچنین رژیم های دیکتاتوری مانند نازی ها و کشورهای کمونیستی نیز به سرکوب فراماسونری می پرداختند.
حجم عظیمی از نوشتههای موجود در مورد فراماسونری موجود است که به چهار هزار کتاب و هزاران مقاله میرسد.با این همه بیشترین این نوشتارها به صورت افراطی نگارش شده اند: یا بی قید و شرط از فراماسونری دفاع میکنند و یا آنها را فرصت طلب و عامل انواع صدمات به جامعه میدانند. --------------
منبع:
بنوشته Encyclopedia of Occultism and Parapsychology فراماسونری جنبشی سری در قرن هفدهم میلادی بوده است. در بریتانیا فراماسونری ترکیبی از نسخه بریتانیایی گنوستیک تا جنبش روسیکروسین (Rosicrucian)آلمان بوده است. هرچند این جنبش ریشه در آموزه های صنف معمار و ساختمان در قرون وسطی دارد، فرم مدرن فراماسونری ریشه در حالت بازیابی شده و راز آمیز گنوستیک در دوران موسوم به دوران پس از اصلاحات دارد. تاریخ افسانه ای ماسنری بدین سبب ساخته شده است تا از این جنبش در جو عدم تساهل مذهبی بریتانیا در آن دوران بریتانیای کبیر محافظت کند.[۱]
بگفته وبگاه فراماسونری منشا و نحوه بوجود آمدن فراماسونری نامشخص است و در مورد آن اختلاف نظر وجود دارد. قدیمیترین اسناد موجود مرتبط به فراماسونری به سال ۱۳۹۰ میلادی برمی گردد.[۳] مدارکی موجود است که نشان میدهد که در اواخر قرن شانزده میلادی لژهای فراماسونری در اسکاتلند وجود داشتهاست.[۴]
بطور سنتی فراماسونری مبنایی لیبرال و دموکراتیک داشته است. قانون اساسی اندرسون(1723)، اساسنامه لژ فراماسونری انگلیس که به نوعی قدیمی ترین لژ مدرن فراماسونری است، تساهل مذهبی، وفاداری به نظام حاکم محلی و مدارای سیاسی را از مبانی یک ماسون ایده آل بر می شمارد. ماسون ها به یک قدرت برتر معتقد بودند و کتابی مقدس بسته به مذهب اعضای خود را بکار می بردندو این گروه همچنین سیاست حفط اسرار در مورد مراسم خاص خود داشته اند.[۵] لژ اعظم و Grand Orients نهادهای مستقلی هستند که لژ ماسونی در کشور، استان یا منطقه جغرافیایی خاصی را اداره میکنند.[۶] فراماسونری دارای یک سیستم مدیریت فراگیر جهانی نیست و ارتباط بین فراماسونریهای مختلف تنها توسط خود دو لژ انجام میشود.[۷]
هر چند فراماسونری معمولا به عنوان یک سازمان مخفی شناخته میشود، فراماسونها معمولاً این تعریف را به چالش میکشند و سازمان خود را بیشتر یک سازمان خصوصی مینامند که تنها بعضی جنبههای این سازمان مخفی میباشد.[۸] معمولاً چنین تعبیری بیان میشود که در قرن بیست و یکم این سازمان از حالت یک انجمن سری خارج شدهاست و بیشتر «انجمنی با یک سری رازها است.»[۹]
دو سمبل پرگار و گونیا همیشه در لژهای فراماسونری وجود دارد. توصیفهای نمادینی برای این دو نشان وجود دارد. مانند: بر فعالیت خود با نیروی تقوا بیافزا"[۱۰]. هر چند از آنجایی که مرام فراماسونری دگماتیک نبودن است. هیچ تفسیر رسمی و عمومی برای این نشان وجود ندارد.[۱۱]
با شعار «آزادی، برابری، برادری» فراماسونها نقش بزرگی در انقلاب امریکا در سال های ۱۷۷۵-۱۷۸۳بر علیه استعمار انگلیس، در انقلاب کبیر فرانسه در سال ۱۷۸۹ برعلیه نظام اشرافی فرانسه داشتند. آنها حتی نقش پررنگتری در جریان انقلاب مشروطه ایران در سالهای ۱۹۰۵ تا ۱۹۰۹ بر ضد نظام مطلقه سلطنتی و متحدان تزاری آنها داشتند.[۲] آموزه های فراماسونری نقش کلیدی در ایدئولوژی انقلاب امریکای جنوبی بر ضد استعمار اسپانیا به رهبری سیمون بولیوار داشت.
این انجمن بطور گستردهای در فعالیتهای خیریه و در زمینه خدمات اجتماعی فعال میباشد. در حال حاضر پول تنها از اعضای انجمن جمع آوری میشود و صرف امور نیکوکارانه میشود. فراماسونری به بسیاری از سازمانهای خیریه غیر ماسونری، نهادهای محلی، ملی و بین المللی خیریه کمکهای مالی قابل توجهی میکند.
-------------------
حال ببینیم فراماسونری و این عقیده از کجا آمده است:
مبانی و اصل تفکر فراماسونری از مصرباستان و حکومت فرعونها گرفته شده است. شاید بشود این تفکر را به سلسله حکومتهای دیگر هم وصل کرد اما قویّا میتوان گفت که فراماسونری از مصرباستان آمده است.
حال علل این ادعا را بیان میکنیم:
- نقوش و نوع شکلهایی که در دیوارهای مصرباستان تصویر میشده و حتی خط باستانی هیروگلیف دارای نمادهای بسیاری از نمادهای فراماسونری است.
2- دعاهایی که فراماسونها میخوانند نیز عینا کلماتی است که در مصر باستان بوده است. مانند: « مَعَت نْب مَن آ، مَعَت بَ آ...... یعنی والا است روح فراماسونری و والاست استاد فراماسونری.
3- مهمترین و اصلیترین نماد فراماسونرها نماد چشم جهان بین است «all seeing eye» که به صورت یک چشم و یک هرم است (در دلار هم دیده میشود). این علامت نماد یکی از خدایان مصر باستان است.
4- ستارهی ششگوش فراماسونری ( این نماد در بین اذهان عمومی به نماد یهود و با اسم ستارهی داوود شناخته شده است. اما حقیقت مطلب این است که این نماد، از مهمترین نمادهای الحادی فرقهها و همچنین یکی از نمادهای فراماسونری است.
(عکس نماد ستارهی ششگوش+ مراسم ماسونی افراد لژ پایین است).
این نماد در تفکرات الحادی مصر باستان به عنوان تساوی و برابری زنان و مردان بوده است. همچنین نماد طبع سرد و گرم و الهههای خورشید و ماه و ......
در اسلام هم تعادل طبیعت وجود دارد، اما تعادل ساختهی خدای حق تعالی و خدای یکتاست. اما این نماد که در هندوییسم و بوداییسم نیز وجوددارد، حاکی از این است که تعادل بشری توسط چندخدا ایجاد شده است. بهطوریکه درتفکر الحادی مصرباستان، ترکیب نمادهای Isis و Osiris باعث ایجاد تعادل در نظام و عالم خلقت شده است.
جالبتر اینجاست که این نماد از نمادهای شیطانپرستی است. در کتاب web of darkens در این باره نوشته شده:
علامت ستارهی ششگوش قویترین علامت در شیطان پرستی است.
ستارهی ششگوشه از ششضلع، ششگوشه(زاویه) و همچنین شش مثلث کوچک ایجاد شده است. عدد 666 دربرگیرندهی این نماد است که در بین مسیحیان و شیطانپرستان نیز جایگاه خاصی دارد و نشان از دجال یا antichrist دارد.
نکتهی مهم این است که در دو تفکر یعنی شیطانپرستی و فراماسونری دجال یا آنتیکرایست و به قدرت رساندن آن بزرکترین هدف است.
این تفکرات وقتی پیچیده میشود که کلمهی «Hexagram» همان ستارهی ششگوش میشود. شاید در ابتدا چیز عجیبی در این دیده نشود. ولی وقتی دیدگاه کابالیستها(ساحران) را بدانیم متوجه میشویم که بیخود نیست که ستارهی ششگوش انقدر در تفکرات الحادی رخنه کرده است. زیرا کلمهی Hex دقیقا معنی سحر و جادو را میدهد.
در آینده در مورد کابالیست بیشتر صحبت میکنیم.
5- افسانهی Isis و Osiris:
Isis یا زنبیوه که در فراماسونری وجود دارد نیز از مصر باستان گرفته شده است. در عقاید مصر باستان این تفکر وجود داشت که Isis و Osiris در اثر ازدواج این دو الههی مصرباستان تعادل در هستی برقرار شده است. و با مردن osiris که خدای شهر مردگان شد، Isis بیوه شد. در تفکرات فراماسونرها این عقیده وجود دارد که ماسونها همه از زنان بیوه به دنیا آمدند.
6- علامت آنخ (ankh) که در مصر باستان علامتی است که در درستان Isis است و با او همراه میباشد. این علامت در لژهای ماسونی نیز وجود دارد. این علامت در دنیای امروزه نماد زنان است و البته نماد اصلی فمینیست.
فمینیست (Feminist) دیدگاه اسلام و سایر ادیان الهی مبنی بر تساوی حقوق زن و مرد را قبول ندارد و این تفکرات را کنار میزند و خود را در جایگاهی میگذارد که مثلا قائل به احقاق حقوق زنان است، اما حقیقت این است که این تفکر نیز ساختهی دست فراماسونهاست و برای استعمارگری ساخته شده.
از راست به چپ:
1- آنخ امروزی
2- آن مصرباستان
3- آنخ فراماسونی (وجود علامت صلیب شکسته در این آرم نیز جالب است)
4- آنخ فمینیست
5- سنبل امروزی زنان
7-ستون سنگی که نوک آن به صورت هرمی است. این ستون (Obelisk) نام دارد. این نماد که در مصر باستان سنبل باروری و زایندگی بوده است امروزه در بیشتر ساختمانهای ماسونی به کار رفته است.
به ترتیب از سمت راست: ابلیسک پارک مرکزی نیویورک- بنای یادبود ماسونی جرج واشنگتن- یک بنای ابلیسک(abe lisk )مصرباستان
فراماسونری و تصویر اخرالزمان ...فراماسونری در سینما
اعتراف سایت کلیسای شیطان (Church Of Satan) به عدم اعتقاد واقعی به شیطان. ترجمه مطلب چنین است: شیطان پرستی یک مذهب لا مذهبی همچون بودیسم است! مذهبی که در آن نیازی به توضیح هیچ کدام از کارهایمان به هیچ کس نداریم. شیان پرستی اعتقادی به وجود خدا , فرشتگان , بهشت و جهنم , ابلیس , اهریمن , ارواح شیطانی , ارواح خوب , جن, دیو و ... ندارند.
اعتراف سایت کلیسای شیطان (Church Of Satan) به عدم اعتقاد واقعی به شیطان. ترجمه مطلب چنین است: شیطان پرستی لامذهبی است ... خود پرستی است - ما خودمان را می پرستیم ... شیطان پرستی ماده گرایی است ... شیطان پرستی بی دینی است.
Vexen Crabtree
" توصیف شیطان پرستی "
موعود صهیونیست ها(نیل تا فرات) را قبلا دیده باشید تا از این شباهت بی اندازه به شگفت آیید . در پس زمينه سکانس های مختلف این سریال ستاره شش گوش و یا تصاویر متعدد پرچم هایی با نقش خورشید که نماد ارض موعود صهیونیست ها است مواجه می شوید .
از این ها که بگذریم نقش "کابالا "یا عرفان و سنت شفاهی یهود و پیشگویی هایشان در این سریال غوغا می کند، گویا قرار نیست هیچ تصمیمی بدون اذن پیشگوهای زن این سریال گرفته شود . لابد آن ها هم حداقل یک "نوستراداموس" یا "ربی یهودا "،"أری مقدس"،" ربی شمعون "و دیگر کابالیستی یهودی لازم دارند تا برای شان واقعه یازده سپتامبر، آرماگدون و... را پیشگویی کند و از آینده روشن قوم شان بگوید.
پروتکل های یهود چیست؟
پروتکل های یهود برنامه هایی هستند که توسط اندیشمندان متفکران و خاخامهای برجسته یهود ریخته شده است و طی آن قرار است ظرف مدت 100 سال آنان با از بین بردن ادیان دیگر به خصوص اسلام بر جهان تسلط پیدا کنند و حکومت سلطنتی یهود را بر پا کنند البته من فکر نمی کنم که هدف آن ها بر پایی دین الهی یهود است چون در پروتکل ها بار ها به لز های فراماسونری به عنوان ابزاری برای تسلط بر جهان اشاره شده .
در هر صورت نکته مهم این است که آن ها بخشی از برنامه خود را اجرا کرده اند و نشانه های بعضی از آن ها هم اکنون در جهان وجود دارد
هنری فورد در گفتگویی که در نیویورک ورلد به چاپ رسیده است نظر خود را درباره پروتکل های یهود چنین بیان کرده است:
تنها نکته ای که که علاقه مندم درباره پروتکل ها بگویم این است که آن ها با آن چه در حال وقوع است تطبیق می کنند
البته بعد از این اظهارات رهبران یهود علیه او جنجال به پا کردند و در نهایت او مجبور شد رسما از یهود عذر خواهی کند
در پروتکل ها ممکن است گاهی اوقات تناقض وجود داشته باشد مثلا جایی می گوید باید به مردم آزادی بدهیم و جایی می گوید با آزادی مخالفت می کنیم دلیل این تناقض ها این است که بعضی ها مربوط به قبل از تشکیل حکومت است و بعضی دیگر مربوط به بعد از آن است.
در ادامه پروتکل ها را می خوانید:
1-خواه دولت ها در اثر ضعف داخلی و خواه در اثر چیرگی دشمنان خارجی از بین بروند سرانجام زیر نفوذ ما قرار خواهند گرفت زیر سرمایه ما که به مثابه ریسمان محکمی در دست ماست.
میان سیاست و اخلاق هیچگونه وجه اشتراکی نیست آن هایی که می خواهند گام در وادی سیاست بگذارن باید هم نیرنگ باز و هم بتواند دیگران را متقاعد کنند به اعتقاد ما حق یعنی اعمال زور
در طرح های خود بیشتر به ضروریات فکر می کنیم تا به اخلاقیات و بیشتر به هدف ها توجه داشته باشیمتا به وسیله ها .
اعتیاد به الکل و افراط در نوشیدن نوشابه سکر آور مشکلی است که پس از اعطای آزادی در میان غیر یهودیان رواج پیدا می کند .
به کمک زنان یهودی مردان غیر یهودی را در عشرتکده ها و محل های عیاشی به فساد اخلاقی می کشانیم
زمانی که غیر یهودیان مانع رسیدن ما به هدف هایمان باشند فساد خیانت و رشوه خواری را رواج می دهیم.
2-حقوقی به نام حقوق بین الملل وضع خواهیم کرد که جایگزین حقوق ملی کشور ها شده و بر روابط بین الملل نظارت کند
برای استفاده از مطبعات در جهت خواسته ها خود بین مردم نا رضایتی ایجاد می کنیم و سپس از طریق مطبوعات نا رضایتی ها را منعکس می سازیم
3-احزاب گوناگون بوجود می آوریم و آن ها را رو در روی هم قرار می دهیم.
میان رهبر و توده مردم شکاف عمیقی ایجاد می کنیم و قدرت را از هر دو سلب می کنیم
ما به مرگ و میر و کشتار غیر یهودیان فکر می کنیم.
در میان توده مردمحسد نفرت و زیاده خواهی ایجاد می کنیم تا از خشم مردم استفاده کرده و همه موانعی را که بر سر راهمان قرار دارند با دست های آن ها ریشه کن کنیم.
4- اگرآزادی بر خدا پرستی مبتنی باشد با برادری انسان دوستی و برابری پیوندی داشته و برای جامعه بی زیان باشد به رفاه عمومی لطمه ای وارد نسازد و در اقتصاد هم جایی برای خود پیدا کند بر ما لازم است که هم احترام به آزادی و هم اعتقاد به خدا در میان غیر یهودیان از بین ببریم و نیاز های مادی را جایگزین این گونه اعتقادات سازیم
قدرت اندیشیدن مردم غیر یهود را به وسیله سوق اندیشه آن ها به سمت صنعت و تجارت سلب می کنیم. سرگرم شدن آن ها به داد و ستد و اندیشیدن به منفعت باعث می شود که دشمن مشترکشان را فراموش کنند.
اگر اعتقاد به خدا موجب می شود که ما بر مردم حکومت کنیم دراین صورت به تبلبغ دین می پردازیم و با راهنمایی مردان روحانی مردم را به تسلیم وا میداریم
5 – ما طوری مردم را به جان هم می اندازیم که همه به یکدیگر بد گمان شوند .
هدف اصلی مدیران ما تضعیف قدرت فکر کردن مردم است تا افکار آن ها را از اندیشیدن به مسایل سیاسی منحرف و متوجه مسایل کم اهمیت کنند و فرصت مقاومت کردن در برابر ما را ازآن ها بگیرند.
ما تعلیم و تربیت غیر یهودیان را در جهتی سوق می دهیم که قوه ابتکار از دانش آموزان گرفته شود و نقطه خلاقیت در ذهن انها خفه گردد.
6- برای آنکه بتوانیم صنعت غیر یهودیان را به طور کلی نابود کنیم علاوه بر انحصار طلبی تجمل پرستی را رایج و نیاز های کاذب مردم را افزایش می دهیم.
7- اگر کشوری بخواهد با ما مخالفت کند ما آنقدر قوی هستیم که حتی همسایگان کشور های مخالف را نیز تهدید به جنگ می کنیم
اگر همسایگان کشور های مختلف همگی بر علیه ما متحد شوند ما آ« ها را به یک جنگ جهانی فرا می خواهیم.
8- ما تمام اقتصاد دانان جهان را به خدمت خود در می آوریم همه چیز به زبان ارقام و اعداد بیان خواهد شد
9- اگر دولتی علیه ما اعتراض کند یا مبارزه ضد یهودی علیه ما شروع کند این مبارزه برای ما لازم و ضروری است زیرا نسل آینده ما را آماده کارزار می سازد
هیچ گونه محدودیتی برای حوزه فعالیت ما وجود ندارد
ما صرفا بر اساس زور یه فرمانروایی خویش ادامه خواهیم داد
10- بر ما لازم و ضروری است که طوری بار بیاییم که روحیه بی پروا گستاخی و زور گویی با شخصیتمان عجین شود
رابطه مردم را با دولت هایشان تیره می کنیم به طوری که مردم بر اثر اختلاف عقیده گرسنگی بیماری کشمکش به تنگ آیند و جز به رهایی از دست دولتهایشان و پناه بردن به حکومت نجات بخش ما به چیز دیگری نیندیشند.
11-ما به وسیله قدرت نا محسوس خود (سازمان های فراماسونری) تلاش می کنیم که مردم غیر یهودی به فراماسونری ما بپیوندند و به چشم رفقای خود خاک بپاشند
12 مطبوعات بدون اطلاع و هماهنگی با ما نخواهند توانست کمترین خبری در اختیار مردم بگذارند
مراکز خبری دنیا در آینده نزدیک تماما به دست ما خواهند افتاد و هرچه را ما به آنها دیکته می کنیم در سراسر جهان پخش می کنند
غیر یهودیان وقایع جهان را از پشت عینک های رنگینی که ما به چشم آن ها خواهیم گذاشت می نگرند
13- مردم را به امور تفریحی سرگرمی مسابقات هنری و ورزشی در مطبوعات فرا می خوانیم و ذهن آن ها را از مسایل بنیادی دور و منحرف خواهیم ساخت
غیر یهودیان را به مسایلی چون پیشرفت سرگرم می کنیم تا سرانجام از فهم هر مسئله ای احساس عجز کنند
14- در هنگامی که حکومت شاهنشاهی ما آغاز شود همه ادیان باید ازبین برود به جز دین ما
هیچ کس را نخواهیم گذاشت که از دین ما و اصول ما سر دربیاورد
در کشورهای پیشرفته و مترقی ادبیات نامفهوم و مستهجن رواج می دهیم
15 – لز های فراماسونری آزادی را در تمام کشورهای جهان ایجاد می کنیم و سپس آن ها را گسترش می دهیم و بعد تمام آن هایی را که در زمینه اجتماعی مشهورند را به این لز ها جلب می کنیم
ما در همه موارد مستبد خواهیم بود تمام اوامر و مقررات ما مورد احترام بوده و بدون چون و چرا باید اجرا شوند هر گونه نارضایتی و شکایتی از سوی ملت نادیده گرفته خواهد شد وضعی پیش می آوریم که ریشه همه نارضایتی ها از بیخ و بن کنده شود
به مردم این فکر را القا می کنیم که اگر بخواهند در صلح و آرامش به سر ببرند باید فرمانروای ما را حامی و سرپرست خود بدانند و لب به ستایش اغراق آمیز وی بگشایند
16- در نظام های آموزشی غیر یهودیان مطالبی را وارد می سازیم که نظم و انسجام را از سیستم های آموزشی آنان بگیرد
دروسی که دانش آموزان و دانشجویان را از اطاعت ما وا می دارد از دروس دانشگاهها حذف می کنیم
افکار نو مستقل را به انحصار خود در می آوریم
17- اعتبار کشیشان و رهبران دینی غیر یهودیان را ازبین خواهیم برد
18- نمی گذاریم که هرکسی در مسایل سیاسی دخالت کند و اظهار نظر نماید
19- دخالت در امور سیاست را در ردیف دزدی قتل و زشت ترین انواع جرایم قرار می دهیم و با این کار قهرمان گرایی در زمینه سیاست را از بین خواهیم برد
20-وامهای خارجی مرسوم می سازیم که ثروت ملتها به سوی ما سرازیر گشته و آن ها شروع به پرداخت باج به ما بکنند
به نحوی مساله وام ها را به غیر یهودیان عرضه می کنیم که آن ها فکر کنند وام گرفتن امتیازات فراوانی برایشان در بر خواهد داشت
21- قدرت ما به گونه ای خواهد بود که هر کسی را وا می دارد که با احترامی توام با ترس در برابر عظمتش زانو بزند
22- شعله های آتش هرج و مرج طلبی در جوامعی که ما اخلاقیات و اعتقاد به وجود خدا را در آنها از بین خواهیم برد به هر سو زبانه خواهد کشید و اینجاست که رهبر عظیم الشان ما صحنه این گونه جوامع را از فرمانروا های نالایقش پاک خواهد کرد
23- آن هایی که مانع اجرا برنامه های ما می شوند بهتر است که مرگشان را جلو بیندازیم و نابودشان کنیم
آیا انچه که در این پروتکل ها گفته شده مطابق با اوضاع جامعه و جهان ما نیست؟
اکنون بهتر است که چشم و گوش خود را باز کنیم و با دیدی وسیع تر به جهان بنگریم.
نگاهی به مجموعه کتابهای هریپاتر
یک پژوهشگر مسائل یهود گفت: هری پاتر در این داستان یک ناجی است که وظیفه آن نجات جامعه است. این مورد به بحث منجی در میان یهودیان باز میگردد. ما هم در اسلام تفکر منجی را داریم اما با این تفاوت که هری پاتر از راه غیرالهی در پی نجات جامعه و جهان است
به گزارش بیست به نقل از خبرگزاری بسیج ، در 15 سال اخیر که مجموعه داستانهای هری پاتر وارد ادبیات جهانی شده تحول عظیمی در ژانر داستانهای ژانر علمی تخیلی(science-fiction) بوجود آمده و هر روز شاهد خبرهایی در مورد کتابهای این نویسنده بریتانیایی هستیم. کتابهای رولینگ به سرعت به زبان های مختلف ترجمه شدند و براساس آخرین اعلام تا کنون به 72 زبان دنیا ترجمه شده اند. در ایران نیز کتاب های هری پاتر از سال 1379 از سوی مترجمان مختلف ترجمه شده اند.
در کنار این ترجمهها و استقبالی که از ترجمههای این کتابها انجام شده کمتر به آسیب شناسی این آثار پرداخته شده است. حجت الاسلام و المسلمین امیرعباس عبداللهی، یکی از روحانیونی است که تمام آثار هریپاتر را مطالعه کرده و فیلمهای ساخته شده از این کتابها را نیز مشاهده کرده است. برخلاف افراد بسیاری که این کتابها را صرفا زاده تخیل و خیال نویسنده میدانند، عبداللهی این کتابها را نوشته جیکی رولینگ نمیداند بلکه این نوشتهها را حاصل کار نویسندگانی پشت پرده میداند که این کتابها را مینویسند و به نام وی منتشر میکنند.
بخش دوم از صحبتهای وی در مورد مجموعه کتاب های هریپاتر در ادامه میآید.
*شخصیت «ولد مورت» نماد کشور آلمان است/ بازسازی جنگهای جهانی در داستان هریپاتر
در این داستان فضا از عالم خیال خارج شده و به واقعیت نزدیک میشود و خیال کوششی میشود برای پرورش و روایت داستان. خیلیها عنوان میکنند که این کتاب تخیلی و رمان است اما اگر این را با تاریخ مطابقت دهیم میبینیم که خیال نمیتواند چنین چیزی باشد.
از نظر تاریخی نیز خانم رولینگ حوادث تاریخ اروپا را در کتاب خود آورده است منتها تلاش کرده تا در خدمت یهود باشد. با اقدام آلمان در سال 1918 جنگ جهانی اول به پایان میرسد که کشتار زیادی را در پی دارد. شخصیتهای داستان این کتاب بازتابی از شخصیتهای شرکت داشته در جنگ جهانی اول هستند. شخصیت «ولد مورت» نشانگر کشور آلمان است که در این جنگ هم از طرف خوبی(خیر) و هم از طرف بدی( شر) کشته میشوند.
آمریکا در اواخر جنگ جهانی اول به نفع متفقین وارد میدان میشود و یک سال بعد از آن آلمان شکست میخورد و از آن شکوه خود فرو میافتد. طبق پیشگویی که در داستان هری پاتر انجام میشود کودکی متولد میشود که موجب نابودی «ولد مورت» میشود. در داستان «ولد مورت» با طلسم مرگ به هری پاتر حمله میکند. این بخش از روایت داستان استعارهای است از دانشمندان آْلمانی که به آمریکا رفتند و با سلاحهای آلمانی، آلمان را از بین بردند. با طلسم مرگ به «ولد مورت» حمله میشود ولی طلسم به خود «ولت مورت» باز میگردد. هرگونه اقدام آلمان بر علیه آمریکا بر ضد خود وی تمام شد و «ولت مورت» از بین میرود. برخی میگویند مرده است و برخی هم عنوان میکنند که ضعیف و ناتوان شده است. اینجای داستان شباهت بسیاری به اتفاقاتی که برای آلمان پس از جنگ جهانی دوم افتاد، دارد.
* «دامبلدور» نماد انگلیس و «هریپاتر» نماد آمریکا هستند
آلمان پس از جنگ جهانی اول در صدد بازسازی خود بر میآید اما فشارهای ناشی از «پیمان ورسای» مانع از رشد این کشور در اروپا میشود. وقتی «ولد مورت» تلاش میکند بار دیگر به قدرت برسد به پشتوانه «دامبلدور» مدیر مدرسه جادوگری است. «دامبلدور» در این داستان نماد انگلیس است. هریپاتر نیز در ابتدای داستان پیش «دامبلدور» میآید تا در مقابل جادوی سیاه آموزش ببیند.
پس از جنگ جهانی دوم «آدولف هیتلر» تلاش فراوانی برای رسیدن به قدرت داشت. این تلاشها از سال 1920 آغاز شد و تا سال 1933 ادامه پیدا کردند. این سالها را که از هم کم میکنیم عدد 13 بدست میآید. در داستان هم اشاره میشود که «ولدمورت» پس از 13 سال قوی شد و به صحنه نبرد بازگشت و این در برابر چشمان هری پاتر اتفاق افتاد.
نویل چمبرلین، نخست وزیر انگلستان، پس از به قدرت رسیدن هیتلر چندان مزاحم کارهای وی نشد اما با آمدن چرچیل داستان عوض میشود و چرچیل شروع میکند به سختگیری در برابر اقدامات هیتلر. در داستان هریپاتر نیز این داستان با تغییر وزیر جادوگری حادث میشود.
تلاشهای هیتلر برای رسیدن به صدر اعظمی پس از الحاق اتریش و چکسلواکی به خاک آلمان رخ داد. در آنجا چمبرلین از خواب غفلت بیدار میشود و پس از آن چرچیل به روی کار میآید. این منظره را در کتاب پنجم میبینیم که در آنجا نبردی بین آن دو در میگیرد و تمام جادوگران در برابر «ولد مورت» قرار میگیرند. در عالم واقعیت هم بخش بزرگی از جامعه اروپا در برابر حمله هیتلر متحد میشوند.
در این نبرد، اینجا استعمار کهنه دیگر توان رویارویی با «ولد مورت» اروپا را ندارد و به جای او شخص تازه نفسی میآید. در اینجا هری پاتر نماد آمریکاست که استعمار جدید را دنبال میکند. و سرانجام «ولد مورت» در این نبرد میمیرد.
بسم الله الرحمن الرحیم
منبع:سایت ضد صهیونیسم/استاد رائفی پور
دستکش مخملی
گفت : نظرتان در مورد ارتباط و شروع مذاکره در دولت جدید با امریکا چیست
گفتم : چه عرض کنم ظاهراً بوهایی شنیده می شود
گفت : آری رایحه اش نیکوست.
گفتم: نه عزیزم خر داغ می کنند
گفت: می گویند دیوار بی اعتمادی بین ما و امریکا بلند است
گفتم : بله درست می فرمایید اما ظاهرا برخی می گویند از دیوار برلین که بلند تر نیست
گفت : پس شدنی است
گفتم : آری هر کاری شدنی است منتها اگر مفصل هایت زیر اهرم های چدنی اش نشکند
گفت : مخملی است
گفتم : پخمه ای
گفت: من فکر می کنم شدنی است
گفتم : چگونه؟
گفت: مثالی بزنم ؟
گفتم : بزن!
گفت : فرض کن در اجلاس آتی نیویورک میز ایران و امریکا نزدیک هم باشد ، اوباما از جلوی
میز ایران گذر کند و رییس جمهور کشورمان که مدت ها روی صندلی نشسته و کمرش درد
گرفته در همان لحظه تصمیم بگیرد بلند شود و استخوانی و کمری راست کند ، از قضا
اوباما این قیام را پس از سالها قعود ایرانیان به فال نیک بگیرد و خوش و بشی با رییس
جمهورمان کند و دستی هم من باب تالیف قلوب دراز نماید و قبول کن که رد کردن دستش
بی ادبی است و به همین سادگی اولین آجر دیوار سی و اندی ساله بی اعتمادی فرو
می ریزد!!!
گفتم : پخمه ای
گفت : ببین و تماشا کن!!!
گفتم :
کی رو تا حالا دیدی رو پیکان۴۸ چادر بکشه؟